درود بر شما سروران که از نامداران هستید! تشکر میکنم که وقت میگذارید و همراه من هستید با مجموعه برنامههای موسکولوس کاریزماتیکوس.
در این برنامه دوست داریم دربارهی دهمین عضلهی ذهنی صحبت کنیم. به شما تبریک میگویم که علاقهمند هستید به پرورش عضلات ذهنی خودتان که این عضلات کمک میکند نهایتاً ما رفتار حرفهای، شخصیت حرفهای و شخصیت کاریزماتیکی که روی آن کار میکنیم استوار و خوشقامت بماند.
اسم این عضله «اصلاً نمیشه به جان شما!» است. «اصلاً نمیشه به جان شما» را ما خیلی وقتها وقتی میخواهیم از دری عبور کنیم میشنویم. اما اگر قوانین بازی را بلد باشیم میدانیم که چه کسی در را باز کند و چه کسی عبور کند. حالا یک تعارف بهعنوان ادب ایرانی اشکالی ندارد، اما اگر به دومین و بیشتر برسد فقط یک دلیل دارد و آن بهخاطر این است که ما با قوانین بازی آشنا نیستیم و برای همین شروع میکنیم به تعارف کردن و درنهایت میبینیم که سرگردان میشویم، چون نمیدانیم که چه کسی در را نگه دارد و چه کسی عبور کند. بنابراین این عضله را اگر در خودمان پرورش بدهیم شروع نمیکنیم به تعارف کردن بلکه میگوییم «من در رو باز کردم، شما باید عبور کنین.»
خیلی وقتها دیده میشود که کسی از بنگاه املاک یا آژانس میآید تا خانهها را نشان بدهد و ما به هر دری که میرسیم شروع میکنیم به تعارف کردن. بنابراین اگر این عضله را در خومان پرورش بدهیم چهبسا آن کارمند آژانس میگوید «بفرمایید لطفاً، تعارف نکنید. وظیفهی منه که در رو نگه دارم.» و تکلیف را تا انتهای کار مشخص میکند. تعارفات را کنار بگذارید، نهایتاً اگر خواستید یک تعارف ادب ایرانی، اما بیشتر از آن باید با قوانین بازی آشنا شوید؛ چه کسی وظیفه دارد در را باز کند، چه کسی عبور کند و چطور.
هرکجا که هستید شاد باشد و سربلند!