درود بر شما سروران که از نامداران هستید.
امروز میخواهم در رابطه با دوازدهمین عضلهی ذهنی از مجموعه برنامههای موسکولوس کاریزماتیکوس با شما صحبت کنم. انسانهایی که جذاب هستند و رفتار حرفهای را بلدند و از ادب خانوادگی برخوردارند این عضله در آنها بسیار پرورش یافته و تقویتشدهاست. افرادی که این عضله را دارند میتوانند درصوت نیاز و لزوم بهراحتی از دیگران عذرخواهی کنند. ما باید تا جایی که میتوانیم کاری کنیم که مجبور نشویم معذرتخواهی کنیم. اما اگر نیاز بود باید با اعتمادبهنفس خوب این کار را انجام بدهیم. این کار نه به عزتنفسمان لطمهای وارد میکند نه هیچ چیز دیگری و این تن صدا، لحن ما و میمیک صورت ما است که به نفر مقابل نشان میدهد که این عذرخواهی کردن بهخاطر ضعف نیست، بلکه تنها نشان میدهد که ما آداب را میدانیم، اشتباهی پیش آمده و بعد عذرخواهی میکنیم و از اعتمادبهنفس خوبی هم برخورداریم.
خیلی وقتها ما این جملات را جابهجا میگوییم. برای مثال، وقتی من از دری میخواهم عبور کنم در را باز میکنم و میبینم از آن سمت یک نفر میآید. من در را نگه میدارم و به آن فرد اجازه میدهم که رد شود چون بههرحال در دست من است. اما نفر مقابل وقتی رد میشود خودش را کوچک و باریک میکند، از لای در رد میشود و میگوید «ببخشید.» در اینجور مواقع نباید بگوییم «ببخشید» بلکه باید بگوییم «متشکرم.»؛ همراه با تماس چشمی و لبخند. این سه مورد باید با هم باشد؛ هم تماس چشمی، هم لبخند و هم واژهای که از دهان ما خارج میشود و اگر یکی از اینها نباشد کار نمیکند. خیلی وقتها وقتی میخواهیم از تاکسی پیاده شویم سمت راست ما یک نفر نشسته. او باید پیاده شود تا ما هم بتوانیم پیاده شویم. وقتی او پیاده میشود و ما از ماشین پیاده میشویم میگوییم «ببخشید.» درصورتیکه در اینجا باید بگوییم «متشکرم.»
بعضی وقتها یک تولید محتواهایی میبینم که خیلی حرصم میگیرد. آنها میگویند اگر دیر رسیدید نگویید «ببخشید که دیر رسیدم.» بگویید «ممنون که منتظرم بودید!» بدانید که اینجور رفتارها فقط میتواند از یک قورباغهای سر بزند که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاست. شاد باشید و سربلند!