آداب اجتماعی, محتوا

دغدغه‌ی خانم‌های متارکه کرده _ بخش2

مجرد دارای فرزند

درود بر شما سروران گرامی!

در ادامه‌ی صحبت‌های قبلی در رابطه با خانم‌هایی که متارکه کرده‌اند وقتی ما در مقابلشان قرار می‌گیریم ببینیم چه شخصیت حرفه‌ای از خودمان می‌توانیم نشان بدهیم. قبل از اینکه به اقوام و اطرافیان برسیم، یک نکته‌ی دیگر هست که از صحبت‎های قبلی جا ماند و من می‌خواهم اینجا به آن اشاره کنم و آن این هست که خیلی از همکاران خارج از وقت اداری، از ساعت 7 و 8 شب به بعد، پیام‌های کاری می‌دهند و وقتی این خانم گوشزد می‌کند که لطفاً خارج از وقت کاری به او پیام‌ها را نفرستید، که چه‌بسا ضرورتی هم ندارد، آن‌ها می‌گویند «خب تو که شوهر نداری، وقتت آزاده دیگه» مگر آن خانم قرار است حتما شوهر داشته باشد که وقتش پر باشد؟ آیا او انسان نیست؟ نمی‌خواهد به خودش برسد؟ نمی‌خواهد به تفریح خودش برسد؟ نمی‌خواهد مطالعه کند؟ نمی‌خواهد برای خودش غذایی بپزد؟ یا لباسی بشوید و کارهای دیگری انجام بدهد؟ پس مراقب باشید!

خب می‌رویم به‌سمت دوستان و اطرافیانمان. خیلی وقت‌ها در این شرایط ما واقعاً دوستان واقعی خودمان را می‌شناسیم. خیلی خانم‌ها در اولین فرصت ممکن ارتباطشان را با خانم‌هایی که متارکه کرده‌اندقطع می‌کنند. یعنی دوستشان بوده، خیلی هم با هم صمیمی بودند، اما به‌محض اینکه متوجه شدند آن خانم از همسرش جدا شده‌است ارتباطشان را با او ضعیف و ضعیف‌تر می‌کند. چون پیش خودش احساس می‌کند خانمی که متارکه کرده‌است خطری شده برای ارتباط آن‌ها. درصورتی که ظاهراً آن خانم  متوجه شده که شوهر خودش چقدر زرنگ است! و برای همین می‌خواهد خودش این خانمی که متارکه کرده را از زندگی خودشان محو کنند. اما در این بین دوستان واقعی هم هستند که اتفاقاً در این شرایط بیشتر پشت آن‌ها هستند، ارتباطشان را قوی‌تر می‌کنند و بیشتر حواسشان به آن‌ها هست. چه‌بسا همیشه در دسترس شما نیستند، در دست‌وپای شما نیستند، اما در دیدرس شما هستند، یعنی «هروقت با من کار داشتی، من اینجا هستم.»

نکته‌ی بعدی اطرافیان هستند که وقتی به این خانم‌ها می‌رسند، در این شرایط، هر دفعه شروع می‌کنند به گریه کردن و ضجه زدن. تا به هم می‌رسند داغ دلش تازه می‌شود اما به اصطلاح، خودش دارد برای ما گریه می‌کند. در واقعیت او دارد به مصیبت‌هایی که برای خودش درطول تاریخ اتفاق افتاده گریه می‌کند. در این بحران نیاز نیست کسی گریه کند. به‌هرحال این خانم به‌اندازه‌ی کافی قوی بوده که در آخرین مرحله‌ی انتخاب خودش به نتیجه رسیده که بایستی به‌تنهایی به جنگ این زندگی برود. بنابراین در بحرانی هم که آن‌ها روبه‌روهستند و دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، وقتی زلزله می‌آید کسی شروع نمی‌کند به گریه کردن؛ بایستی امدادرسانی بکنیم.

بهترین کار این است که به او چند پیشنهاد بدهیم؛ «دوست داری با هم بریم بیرون؟ یه مقدار قدم بزنیم؟ جیغ بکشیم، مشت بزنیم، تا حالت خوب بشه؟» خیلی خوب است که در این شرایط به آن‌ها احساس امنیت بدهیم، یعنی «ما در کنار شما هستیم، نه‌تنها در کلاممون بلکه در چشمانمون.» مراقب شخصیت حرفه‌ای خودمان باشیم!

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *