درود بر شما سروران گرامی!
در سومین قسمت و قسمت نهایی از مجموعه رفتارهای حرفهای که باید از خودمان نشان بدهیم در مواجه شدن با خانمهایی که متارکه کردهاند، ببینیم امروز چه بحثی را داریم.
درمورد اقوام و اطرافیان که چه کارهایی در سر کار، از مصاحبه شغلی گرفته تا رفتار همکاران انجام میدهند یا نمیدهند صحبت شد.
امروز میخواهیم بپردازیم به اینکه در مواجهه با این خانمها برایشان نسخه نپیچیم! وقتی میبینیم یک خانم متارکه کرده و جدا شدهاست فوراً شروع میکنیم به گفتن جملات «چرا جدا شدین؟ آخه حیف نبود؟ نمیتونستید یه جوری بالاخره با هم کنار بیاید؟ آخه بچه چه گناهی داره؟» آن خانم بهاندازهی کافی خودش زجر کشیده و آخرین راه را برای خودش انتخاب کردهاست. بنابراین ما نباید برای او نسخه بپیچیم. تنها ما نیستیم و تنها من نیستم که این حرفها را به او میزنم. اگر هرکس به او رسید آن حرفها را بزند، یک جایی او دیگر میگوید «دیگه بسه!»
سوپرمن نشویم!
بعضی از افراد میخواهند جنتلمنبازی دربیاورند و تا به این افراد میرسند سوپرمن میشوند؛ «حتماً در رو از تو قفل کن»، «اگه نمیتونی من برسونمت. حتماً مراقب باش درها رو قفل کن، پنجره رو ببند، مبادا تنها باشی!» این خانم خیلی قویتر از این حرفهاست؛ خانمی که بعد از مدتها جنگ به این نتیجه رسیده که امیدش ناامید شده و بایستی جدا بشود و راه دیگری ندارد بهاندازهی کافی قویست. درغیراینصورت میمانْد و متحمل خیلی از سختیها میشد. ناسزا میشنید، چهبسا خیانت میدید و حرف نمیزد، چهبسا، خدایی نکرده، کتک میخورد و حرف نمیزد. اما او به این نتیجه رسید که اگر من چیزی نگویم و تحمل کنم دو پیام خیلی نادرست به فرزندانم دادهام. به پسرم یاد دادهام که او هم میتواند این بلاها را سر همسرش بیاورد و به دخترم گفتهام هربلایی دید بایستی تحمل کند.
و نهایتاً، تکرار میکنم، به آنها حس امنیت بدهید؛ نهتنها در کلاممان بلکه در چشمانمان، مخصوصاً خانمها که در چشم شما نگاه میکنند و میفهمند که در فکر شما چه میگذرد و چهچیزی در روحتان دارد میگذرد. بنابراین حواستان جمع باشد و مراقب رفتار حرفهای خودتان باشید. در این شرایط است که ما واقعاً به آنها نشان میدهیم که «من چه شخصیتی دارم.»
هرکجا که هستید شاد باشید و سربلند!